تصویر ثابت

نسیم وحی :: حکمت های قرآنی l مقالات قرآنی lپند های قرآنی l پرسش و پاسخ های قرآنی

حکمت های قرآنی l مقالات قرآنی l پند های قرآنی l پرسش و پاسخ های قرآنی l مرجع قرآنی l quran l اخبار قرآنی l قرآن l quran points l بانک مطالب قرآنی
نسیم وحی :: حکمت های قرآنی l مقالات قرآنی lپند های قرآنی l پرسش و پاسخ های قرآنی

وبلاگ نسیم وحی در تلاش است تا با کوشش خود، سهمی در گسترش قرآن داشته باشد.
امید است تا سایر افرادی که با مدیریت وبلاگ آشنایی دارند راه ما را ادامه دهند و سعی در گسترش مفاهیم قرآنی داشته باشند تا اینکه مقدمات ظهور آقا امام زمان(عج) فراهم شود و بهار حقیقی به وجود آید.
انشاء الله

آیه منتخب روز

بسم الله الرحمن الرحیم



پیوند ها

نگره قرآن به تکاثر و تکاثر طلبی

پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۰ ق.ظ

آدمی در میان موجودات هستی از ویژگی های انحصاری برخوردار است. خصوصیاتی که وی را در دو سوی متضاد قرار می دهد. گاه در اوج کمال و گاه در پستی خصال دست و پا می زند....

 همانند پاندولی است که از این سو به آن سو می رود و آرامش و آسایش را بر خود و دیگران حرام می گرداند. نوسانات و تذبذبی که هر دمی انسان با آن رو به رو است و گاه به الهام فجور و گاه دیگر به الهام تقوا ، وی را در نهایت به جایی می کشاند که از آن به ثبات شخصیتی یاد می کنند. به نظر می رسد که این ثبات هر چند که نسبی است و تا آخر دم زندگی و حیات در این کره خاکی از تذبذب و نوسانات باز نمی ایستد ، در چهل سالگی به دست می آید و شاکله شخصیتی انسان چنان شکل می گیرد که از آن دم تحت تاثیر آن چه در روایات به طبیعت ثانوی یاد می شود، رفتار می نماید. به سخن دیگر تا زمانی که شاکله شخصیتی و وجودی انسان نقش بگیرد و شکل واقعی خود را بیابد آن چه وی را هدایت می کند غرایز و فطرت اوست که به دو شکل الهام فجور و تقوا از آن یاد می شود. اموری که در قرآن از آن به آفرینش انسان بر این خصوصیات یاد می گردد اموری هستند که انسانیت و بشریت ابتدایی بر پایه آن پدیدار شده است. در آیات بسیاری از قرآن آمده است که : ان الانسان خلق هلوعا ( معارج 19) ؛ و یا : خلق الانسان منوعا ؛ یا : لقد خلقنا الانسان علی کبد( البلد آیه 4)؛ یا : خلق الانسان فی احسن تقویم( التین آیه 4) ؛ و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا( احزاب آیه 72) خلق الانسان من عجل ( انبیاء آیه 37) یا : کلا ان الانسان لیطغی ( العلق آیه 6) یا : ان الانسان لربه لکنود( العادیات آیه 6) ما نند آن که می توان به شمار بسیاری از آن دست یافت. در این آیات به خصوصیاتی چون جهل ، ظلم ، عجله و شتاب زدگی ، طغیان گری ، مانعیت و بازدارندگی از کار خیر و طمع و مانند آن اشاره شده است و می نمایاند که این دسته از امور از خصوصیات خلقی بشر است. 

این ویژگی ها و خصوصیات خلقتی و آفرینشی انسان است که تا پیش از انتخاب راه و هدف از سوی انسان ، امر هدایت و گردش در دو سوی اوج و حضیض نوساناتی را به عهده دارد. انسان هر از گاهی تحت تاثیر این ویژگی ها و خصوصیاتی که جزو طبیعت ابتدایی اوست ، رفتار می کند ، می اندیشد و کنش و واکنش از خود نشان می دهد. 
پس از آن که به قوه و نیروی عقل و وحی خود را در راه حق و حقیقت قرار داد و به تزکیه و تعلیم خود مشغول شد و امر غریزی را در دست گرفت و به فطرت خویش بازگشت و آن را تقویت کرد و قوای غریزی را در اختیار عقل و وحی گذاشت تا تحت فرمان آن فعالیت کند ، در این هنگام است که طبیعت دیگری در خود ایجاد می کند که طبیعت ثانوی اوست و کم کم و در یک فرایند به نسبت طولانی چهل سال ، شاکله وجودی و شخصیت حقیقی خود را ایجاد و انشا و بروز و ظهور می دهد و بر پایه این شخصیت و شاکله وجودی عمل می کند چنان که قرآن به این نکته تاکید می ورزد که هر انسانی بر پایه شاکله و شخصیت خود عمل می کند و رفتار می نماید. 
یکی از خصوصیات اخلاقی و خلق و خوی طبیعت آغازین بشری ، گرایش به تکاثر است. انسان بر خلاف بسیاری از موجودات هستی ، گرایش و علاقه بسیاری به فزون خواهی دارد. این خصلت و خوی آغازین بشر است. می کوشد تا به بیشتر دست یابد و از هر لحاظ بر دیگران فزونی و برتری یابد. شاید خصلت و ویژگی استخدام گری بشر علت و سبب اصلی این پدیده در انسان باشد. چنان که این خصلت استخدام گری موجب شده است تا انسان به جامعه گرایش و از فواید آن بهره مند گردد هم چنین همین خوی موجب می شود تا به برتری جویی و تکاثر و فزون خواهی روی آورد. فزون خواهی در انسان قوه مهم و تاثیرگذاری است که انسان را به تلاش و کدح شدید وادار می سازد( الانشقاق آیه 6) و آرامش به معنای ثبوت و ثبات را از وی می گیرد؛ زیرا هر دم می کوشد تا خود را از آن مقام و جایگاهی که نشسته فراتر کشد و به سخن درست از حالی به حالی برتر گرایش و تمایل داشته باشد و هرگز در مقام و جایگاهی نماند و برای خود مقامی نجوید و نطلبد. بلکه هر مقامی را لا مقام دانسته و خود را در هر مرحله و مرتبه ای که بیند آن را دون شان و شخصیت خود بداند و فراتری جوید. این خوی در انسان عامل تکامل بخشی است که انسان را از ماندن و راکد شدن و گندیدن می رهاند. اما به شرط آن که از آن در راستای کمال واقعی بهره جوید. 
شاید گفته شود آن که به سوی تقویت قوای غریزی می رود و به جای عقل و وحی آن را تقویت می کند نیز در راه کمال می رود و می کوشد تا کمال هر یک از آن قوا را به دست آورد. این سخن از سوی درست است ؛ زیرا این نیز نوعی کمال طلبی انسان است که در جهت عکس هدایت و راه مستقیم است. اما به هر حال ریشه و خاستگاه هر حرکت و تلاش انسانی و انگیزه آن ، همین خصلت و خوی فزون خواهی و برترجویی انسان است. چه آن که غرایز خود را تقویت کند و آن ها را درخود به کمال رساند و یا بر پایه فطرت و در راستای تقوا و هدایت قرار دهد .

تکاثر طلبی چیست؟

در قرآن از فزون خواهی منفی و برتر جویی معکوس ، به تکاثر تعبیر شده است. تکاثر در اصطلاح قرآنی آن به معنای مسابقه دو طرف در فزونی مال و مقام است .( مفردات راغب ) چنان که تفاخر به معنای کثرت جویی در مناقب و اموال و اولاد می باشد. ( مجمع البیان ج 9 و 10 ص 811) 
در نگره قرآنی ، تکاثر همان فزون خواهی منفی و مبتنی بر غریزه ابتدایی بشر بدون جهت مندی و هدف گرایی درست و صحیح است. به این معنا که هر گاه شخص ، این غریزه آغازین و ابتدایی بشری را در راستای کمال و هدایت واقعی قرار ندهد و آن را در حوزه تمایلات و گرایش های حیوانی قرار دهد ، از قوه و نیروی خدادادی به درستی بهره نگرفته و به دام تکاثر افتاده است. این گونه است که دنیا در حکم لهو و لعب می شود و تنها سرگرم به زن و مال و فرزند و تفاخر و تکاثر می گردد. 
از این جا دانسته می شود که در نگره قرآنی تکاثر به این معنا و مفهوم امری مذموم و ناپسند است و آدمی را از راه اصلی و صراط مستقیم کمالی خود باز می دارد.

علل و زمینه های تکاثر طلبی

گفته شد که علت و خاستگاه اصلی فزون خواهی و برتر جویی را باید در غریزه استخدام گری و کمال جویی انسان جست . از این رو باید خاستگاه اصلی تکاثر را نیز در همین دو خوی و خصلت جست و جو کرد . با این تفاوت که تکاثر کمال جویی معکوس است و انسان را از دست یابی به اسمای حسنای الهی باز می دارد و گرفتار دوزخ و خشم او می گرداند. انسان به جایی آن که قوای عقلانی خود را تقویت کند و به جنبه الهی خود بپردازد به جنبه مادی و غریزی خود توجه داشته و آن را تقویت و تحکیم می کند. 
قرآن برای این گرایش معکوس انسان ، زمینه های چندی را بر می شمارد که در این جا به نمونه های از آن اشاره کوتاه و گذار می شود: یکی از عوامل و زمینه های ایجادی تکاثر را باید در جهل انسان دانست ؛ زیرا انسان جاهل و نادان به جای آن که از قوای غریزی خود برای کمال واقعی بهره جوید ، خود قوا را تقویت می کند و آن را بی هدف به کار می گیرد. فقدان هدف مندی در استفاده عامل مهمی است که آدمی به دام تکاثر می افتد؛ اگر فرد آگاه به هدف زندگی و آفرینش بود ، می کوشید تا زندگی خود را در آن راستا سامان و جهت دهد. این گونه است که می تواند قوای غریزی خود را نیز هدفمند به کار گیرد . بنابراین جهل و نادانی نسبت به هدف خلقت و آفرینش یکی از مهم ترین عوامل در تکاثر طلبی است. ( تکاثر آیات 1 تا 7) 
دومین عامل و زمینه تکاثر طلبی را باید در فریبندگی دنیا دانست . جلوه های فریبنده دنیا انسان را به خود سرگرم می کند و موجب می شود تا نتواند از قوای خود را در راستا ی هدفی که شناخته بهره جوید. انسان با آن که هدف آفرینش را می داند و نسبت به آن جاهل نیست ، ولی به جهت فریبندگی بیش از اندازه دنیا ، هدف را فراموش و یا از آن غافل می گردد و به تکاثر روی می آورد. (حدید آیه 20) 
عامل دیگری که قران برای تکاثرطلبی بشر بر می شمارد ، عامل کفر است. به این معنا که انسان کافر به جهت جهل به خدا و قیامت و یا انکار آن با علم به وجود خدا و قیامت ، حسابگری و حساب خواهی را نادیده می گیرد و گرفتار دنیا می شود و بدان سرگرم می گردد . ( کهف آْیات 32 تا 37)

آثار تکاثر

در قرآن برای تکاثر آثار و پیامدهای چندی بیان شده است که از مهم ترین آن ها می توان به انکار معاد ( کهف آیات 34 تا 36) غرور و خود پسندی ( همان ) محرومیت از یاری خدا ( همان ) نابودی اموال و دستاوردهای تلاش های مادی ( همان ) اشاره کرد. 
یکی دیگر از آثاری که قرآن برای تکاثر طلبی آدمی بر شمرده است، پدیده غرور ملی و قومی بی جا و تعصبات جاهلی قبیبله گی است. به این معنا که تکاثر طلبی آدمی موجب می شود تا به آثار و امکنه تاریخی گذشتگان خود به عنوان ابزاری برای برترجویی نژادی و قبیله ای و یا ملی توجه کنند . تمثیل قرآنی به دیدار از گورستان ها به این معناست که آنان با ایجاد ابنیه تاریخی برای نیاکان خود می کوشند تا به نوعی تفاخر و تکاثر خود را بر اقوام و قبایل دیگری بنمایانند. این گونه برخورد با تمدن و بناها و آثار تاریخی نه تنها امری مفید نیست بلکه غیر سازنده و بازدارنده است. ( سوره تکاثر) 
قرآن تاکید می کند که برای استفاده درست و سازنده و مفید از آثار تاریخی می بایست نگرش و بنیش مردمان را تغییر داد. به جای این که برای تکاثر و تفاخر به این آثار نگریسته شود و حفظ گردد باید به آن ها از دیده عبرت بین نگریست. از دستاوردهای تمدنی آن ها بهره جست و از اشتباهات و خطاهای آنان درس گرفت.( فاعتبروا یا اولی الابصار)

موانع تکاثر

برای رهایی از تکاثر طلبی، قرآن پیشنهاد می کند انسان می بایست به رستاخیز و حساب رسی آن روز توجه کند ( تکاثر آیات 1 تا 8) توجه به عذاب اخروی ( حدید آیه 20) و ناپایداری دنیا ( همان ) و یقین به قیامت ( تکاثر) عامل مهمی برای رهایی انسان از خصلت ناپسند تکاثر طلبی است. 

خلیل منصوری


منبع: www.maarefquran.org
این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع و ذکر لینک بلا مانع است در غیر این صورت حرام است و ما هیچ گونه رضایتی نداریم

تحلیل آمار سایت و وبلاگ