تصویر ثابت

نسیم وحی :: حکمت های قرآنی l مقالات قرآنی lپند های قرآنی l پرسش و پاسخ های قرآنی

حکمت های قرآنی l مقالات قرآنی l پند های قرآنی l پرسش و پاسخ های قرآنی l مرجع قرآنی l quran l اخبار قرآنی l قرآن l quran points l بانک مطالب قرآنی
نسیم وحی :: حکمت های قرآنی l مقالات قرآنی lپند های قرآنی l پرسش و پاسخ های قرآنی

وبلاگ نسیم وحی در تلاش است تا با کوشش خود، سهمی در گسترش قرآن داشته باشد.
امید است تا سایر افرادی که با مدیریت وبلاگ آشنایی دارند راه ما را ادامه دهند و سعی در گسترش مفاهیم قرآنی داشته باشند تا اینکه مقدمات ظهور آقا امام زمان(عج) فراهم شود و بهار حقیقی به وجود آید.
انشاء الله

آیه منتخب روز

بسم الله الرحمن الرحیم



پیوند ها

1- اسلام در عین حالی که عواطف پاک و احساسات درست را تأیید می‏کند به تقویت عقل همت خاص گمارده است و به همین دلیل احکامی را که تشریع کرده، بر اساس عقل آنان را تقویت نموده است. در سپردن اموری که مربوط به تدبیر مسائل اجتماعی هستند کوشیده است تا نقش عقل را پر رنگ گرداند ...

 از سوی دیگر زن و مرد که هر دو انسان و مخلوق خداوند هستند، به لحاظ شخصیت وجودی، از یکدیگر امتیازاتی دارند و شخصیت آنان یکسان نیست. قلم آفرینش به گونه‏ای زن را آفریده است که سرشار از عواطف و احساسات پاک است و این سرمایه بی­مانندی است برای او، تا بتواند وظایف طبیعی خود را انجام دهد و هر گاه عقل و عواطف او به تعارض آیند عواطف او نوعا بر قوه عاقله او غالب می‏شود، و مرد به لحاظ وظایفی که قلم آفرینش برای او ترسیم کرده است عکس حالات زن را دارد و البته کمال و برتری هر کدام از زن و مرد به این است که چنان باشند، که باید باشند، یعنی زن با همه ابعاد خود زن باشد و اگر به مرد شباهت پیدا کند بر او نقص است چنانچه مرد به زن شباهت یابد برای او نقص است. زن کامل آن است که سرشار از عاطفه باشد و مرد کامل آن است که عقل او بر عواطف او غالب باشد.

با توجه به مطالب فوق الذکر، اسلام قیمومیت و تدبیر شئون خانواده را به مرد سپرده است، چرا که ناچار بعضی از امور حاجتمند تعقل بیشتر هستند تا احساسات و عواطف. اموری از قبیل طلاق و ... باید در دست کسی باشد که می‏تواند بر اساس منطق و عقل بیشتر حکم کند تا بر اساس احساسات و عواطف.

2ـ در آیه شریفه 34 سوره نساء که می­فرماید:«الرِّجَالُ قَوّاَمُونَ عَلی النِّساءِ بِمَا فَضلَ اللَّهُ بَعْضهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصالِحَت قَانِتَاتٌ حاَفِظاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظ اللَّهُ وَ الّاَتی تخَافُونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فی الْمَضاجِع وَ اضرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطعْنَکمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سبِیلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کبِیراً» مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری­هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‏کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‏کنند. و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.(

به این مضمون اشاره می‏کند: که اگر زن تحت فرمان احساسات و عواطف خاص خود، نشوز کرده و از طاعت در امور جنسی از مرد سرباز زد، مرد به عنوان قیم و مدیر و مدبر این­گونه امور باید چاره­جویی کند، اول او را موعظه و پند دهد اگر نشد مضاجع خود را از او دور دارد مثلا در رختخواب پشت به او بخوابد تا مایه تنبیه و توجه او شود و اگر این هم سودی نکرد، مرد چه باید بکند آیا زن را طلاق دهد یا او را تنبیه بدنی کند !معلوم است که چاره دوم بیشتر به مصلحت زن می‏باشد، البته این چیزی که در قرآن کریم آمده است تنها جنبه عاطفی دارد و الا با حدودی که در فقه دارد نمی‏تواند عنوان اکراه داشته باشد مثلا باید بدن زن سیاه، سرخ یا کبود نشود و جرح و شکستی ایجاد نشود و اسلام این حد را برای کسانی نهاده است که کلا وظیفه شناس نیستند، برای وادار کردن آنان به وظیفه، بهترین راه­ها را پیش روی نهاده است. بعضی از روان­کاوان هم عقیده دارند که بعضی از زنان حالتی به نام مازوشیسم (آزارطلبی) دارند که این حالت در آنها تشدید می‏شود و تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنی ا ست و ممکن است که آیه شریفه ناظر به چنین وضعیتی باشد. و اگر زن تسلیم شد قهرا مرد حق بهانه گرفتن ندارد.

و مسلم است که سوء استفاده از این قانون ممکن است صورت بگیرد، که آن امر دیگری است. و امروزه ممکن است از هر قانون و قاعده اجتماعی سوء استفاده‏های فراوانی بشود.


منبع: المیزان علامه طباطبائی ج 4 ص 547 و 458 و نمونه ج 3 ص 415 و 416 , www.iyqa.ir
این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع و ذکر لینک بلا مانع است در غیر این صورت حرام است و ما هیچ گونه رضایتی نداریم

تحلیل آمار سایت و وبلاگ